loading...
مجله لبخنده
مجله لبخنده بازدید : 26 1394/09/27 نظرات (0)

1. سعدی به چند نفر تلفن داده بود و شب یکی شون زنگ زده و سعدی هم نمیدونست کدومه: ملکا مها نگارا صنما بتا بهارا… متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری! 2. اینقد هوا سرده که رفتم کنار شوفاژ اتاق نشستم با همدیگه زدیم زیر گریه. 😀

1. سعدی به چند نفر تلفن داده بود و شب یکی شون زنگ زده و سعدی هم نمیدونست کدومه: ملکا مها نگارا صنما بتا بهارا… متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری! 2. اینقد هوا سرده که رفتم کنار شوفاژ اتاق نشستم با همدیگه زدیم زیر گریه. 😀

1. سعدی به چند نفر تلفن داده بود و شب یکی شون زنگ زده و سعدی هم نمیدونست کدومه: ملکا مها نگارا صنما بتا بهارا… متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری! 2. اینقد هوا سرده که رفتم کنار شوفاژ اتاق نشستم با همدیگه زدیم زیر گریه. 😀

1. سعدی به چند نفر تلفن داده بود و شب یکی شون زنگ زده و سعدی هم نمیدونست کدومه: ملکا مها نگارا صنما بتا بهارا… متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری! 2. اینقد هوا سرده که رفتم کنار شوفاژ اتاق نشستم با همدیگه زدیم زیر گریه. 😀

1. سعدی به چند نفر تلفن داده بود و شب یکی شون زنگ زده و سعدی هم نمیدونست کدومه: ملکا مها نگارا صنما بتا بهارا… متحیرم ندانم که تو خود چه نام داری! 2. اینقد هوا سرده که رفتم کنار شوفاژ اتاق نشستم با همدیگه زدیم زیر گریه. 😀

برچسب ها جوک , سرگرمی ,
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 17
  • کل نظرات : 4
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 3
  • آی پی امروز : 12
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 64
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 68
  • بازدید ماه : 83
  • بازدید سال : 149
  • بازدید کلی : 6,440